مدیریت پیکربندی فرآیند نگهداری سیستمها مانند سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر در وضعیت مطلوب است. مدیریت پیکربندی (CM) همچنین روشی برای اطمینان از عملکرد سیستمها به روشی سازگار با انتظارات در طول زمان است.
CM که ابتدا در ارتش ایالات متحده توسعه یافت و اکنون به طور گسترده در انواع مختلف سیستمها استفاده میشود، به شناسایی سیستمهایی کمک میکند که نیاز به اصلاح، بهروز رسانی یا پیکربندی مجدد برای مطابقت با وضعیت مطلوب دارند. CM اغلب با مدیریت خدمات فناوری اطلاعات همانطور که توسط کتابخانه زیرساخت فناوری اطلاعات (ITIL) تعریف شده است، استفاده میشود. CM اغلب با استفاده از ابزارهای مدیریت پیکربندی مانند ابزارهای موجود در VMware vCenter پیاده سازی میشود.
برای مشاهده پیشنهادات ویژه سرور های hpe ما روی خرید سرور hp کلیک کنید.
چرا مدیریت پیکربندی مهم است؟
مدیریت پیکربندی به جلوگیری از ایجاد تغییرات غیرمستند در محیط کمک میکند. با انجام این کار، CM میتواند به جلوگیری از مشکلات عملکرد، تناقضات سیستم، یا مسائل مربوط به انطباق که میتواند منجر به جریمهها و مجازاتهای نظارتی شود، کمک کند. با گذشت زمان، این تغییرات غیرمستند میتواند منجر به خرابی، بیثباتی یا خرابی سیستم شود.
انجام این وظایف به صورت دستی در سیستمهای بزرگ بسیار پیچیده است. مدیریت پیکربندی نرمافزار میتواند شامل صدها یا هزاران مؤلفه برای هر برنامه باشد، و بدون مستندسازی مناسب، سازمانهای فناوری اطلاعات به راحتی میتوانند مسیر سیستمهایی که نیاز به توجه دارند، اقدامات لازم برای رفع مشکلات، وظایفی که باید اولویتبندی شوند و آیا تغییرات تأیید شدهاند را از دست بدهند. در سراسر سیستم منتشر میشود.
یک سیستم مدیریت پیکربندی به شرکت اجازه میدهد تا تنظیمات را به شیوهای ثابت تعریف کند، سپس آنها را مطابق با خطوط پایه تعیین شده ایجاد و نگهداری کند. یک برنامه مدیریت پیکربندی باید شامل تعدادی ابزار باشد که:
- طبقه بندی و مدیریت سیستم ها را در گروهها فعال کنید.
- تغییرات متمرکز را در تنظیمات پایه ایجاد کنید.
- برای خودکارسازی بهروزرسانیها و وصلهها، تغییرات را بهطور خودکار به همه سیستمهای آسیبدیده فشار دهید.
- پیکربندی های مشکلی را که عملکرد ضعیفی دارند یا مطابقت ندارند، شناسایی کنید.
- اولویت بندی خودکار اقدامات مورد نیاز برای رفع مشکلات.
- در صورت نیاز از اصلاح استفاده کنید.
همانطور که سازمانها بهطور فزایندهای معماری میکروسرویس متشکل از بسیاری از بخشهای کد با اندازههای مختلف متصل شده توسط APIها را اتخاذ میکنند، نیاز به یک فرآیند مدیریت پیکربندی ثابت حتی آشکارتر میشود، جایی که هر سرویس از ابرداده استفاده میکند که مشخصات تخصیص منابع، اسرار مانند رمزهای عبور و نقاط پایانی را رمزگذاری میکند. که اتصالات به سایر خدمات را برای ثبت و مقداردهی اولیه تعریف میکند.
از طریق استفاده از این ابزارها، یک برنامه مدیریت پیکربندی، یک نسخه واحد از واقعیت را برای وضعیت مطلوب سیستمها در سرتاسر سازمان فراهم میکند و با مشاهده هرگونه اصلاح پیکربندی، امکان مسیرهای حسابرسی و ردیابی هر تغییر ایجاد شده در سیستم را فراهم میکند.
مدیریت پیکربندی چگونه کار میکند؟
فرآیند مدیریت پیکربندی با جمع آوری اطلاعات از جمله دادههای پیکربندی از هر برنامه و توپولوژی شبکه آغاز میشود. موارد سری مانند کلیدهای رمزگذاری و رمزهای عبور باید شناسایی شوند تا بتوان آنها را رمزگذاری و با خیال راحت ذخیره کرد. پس از جمعآوری، دادههای پیکربندی باید در فایلهایی بارگذاری شوند که به مخزن مرکزی حالت مورد نظر تبدیل شوند.
هنگامی که دادهها جمع آوری شد، سازمان میتواند یک پیکربندی پایه ایجاد کند، که باید یک پیکربندی خوب شناخته شده باشد که بتواند عملیات مورد نظر خود را بدون اشکال یا خطا انجام دهد. معمولاً این خط مبنا با توجه به پیکربندی محیط تولید کاری و ذخیره تنظیمات پیکربندی به عنوان خط مبنا ایجاد میشود.
هنگامی که خط پایه ایجاد شد، سازمان باید یک سیستم کنترل نسخه را اتخاذ کند. بسیاری از سازمانها از Git برای ایجاد یک مخزن از دادههای پیکربندی برای این منظور استفاده میکنند.
حسابرسی و حسابداری کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که هرگونه تغییری که در پیکربندی اعمال میشود توسط ذینفعان بررسی شده و پذیرفته میشود و از پاسخگویی و مشاهده تغییرات پیکربندی اطمینان حاصل میکند.
مزایای مدیریت پیکربندی چیست؟
استفاده از یک سیستم مدیریت پیکربندی به جلوگیری از مشکلاتی که هنگام پیکربندی نادرست سیستمهای سخت افزاری و نرم افزاری رخ میدهد کمک میکند. صرفاً ردیابی تغییرات میتواند به جلوگیری از پروژههای گران قیمت بهسازی در آینده کمک کند. CM بیمهای است که امروز برای آن پرداخت میکنید تا بتوانید فردا از مشکلات احتمالی جلوگیری کنید. به عنوان مثال، مدیریت پیکربندی کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که محیطهای توسعه، آزمایش و تولید یکسان هستند، به طوری که برنامههای کاربردی مستقر به روشی که از آنها انتظار میرود رفتار کنند.
هنگامی که مشکلاتی رخ میدهد، CM میتواند محیطی را که در آن خطا رخ داده است دوباره ایجاد کند، یا میتواند محیطی را برای کاهش مقیاس بندی و مهاجرت بارهای کاری در محل یا بین ابرها تکرار کند.
ابزارهای مدیریت پیکربندی از اسکریپت برای اتوماسیون تسکها برای خودکارسازی این وظایف اداری استفاده میکنند و به جای چند روز یا هفته، سرورها، ماشینهای مجازی و کانتینرها را به حالت دلخواه در چند دقیقه قادر میسازند.
خطرات عدم استفاده از configuration management چیست؟
در صورت استفاده نادرست یا نادیده گرفته شدن، سازمانها خود را در معرض خطر خرابی و خطاهای ناشی از سخت افزار و نرم افزار پیکربندی نشده قرار میدهند. این امر میتواند از نظر خرابیهای برنامهریزی نشده، هزینههای اضافی، اتلاف مقدار زیادی زمان برای رفع خطاها، مشکلات کیفیت و مهلتهای از دست رفته در زمان توقف، تأثیر بگذارد. مانند بسیاری از اتوماسیونهای فناوری اطلاعات، CM سازمانها را از مبارزه دائم با چالشها باز میدارد و به بخش IT اجازه میدهد تا روی تسکهای سازندهتر تمرکز کنند.
بدون CM، سازمانها برای درک اینکه چگونه حتی کوچکترین تغییرات در محیط کسب و کار بر عملیات توسعه، آزمایش و تولید تأثیر میگذارد، به شدت دچار چالش میشوند. این امر به ناتوانی در درک تمام اجزای یک سیستم و ناتوانی در تعیین اینکه چگونه هر سرویس، پارامتر پیکربندی و قطعه سخت افزاری به سیستم کمک میکند، گسترش مییابد.
تجزیه و تحلیل علت ریشهای، اصلاح، و حفظ قراردادهای سطح خدمات (SLAs) بدون استقرار راه حل CM به طور فزایندهای دشوار میشود و بدون CM سازمانها به چالش کشیده میشوند:
- ببینید آیا تغییرات در پیکربندیها مجاز بوده یا نادرست هستند.
- تعیین کنید که تغییرات چگونه بر سازمان تأثیر میگذارد.
- به سرعت حفرههای امنیتی ناشی از تغییرات پیکربندی غیرمجاز را کشف کنید.
The post مدیریت پیکربندی، بررسی تعریف، اهمیت و مزایا appeared first on ایران اچ پی سرور.